از جمله نقاط برجسته فلسفه غرب، ساختارسازی و مهندسی آن بر اساس نوع خواسته ها و احتیاجات بشری است. چیزی که امروزه جای خالی آن در فلسفه اسلامی محسوس است. باز مهندسی فلسفه اسلامی ناظر به شبکه مسائل رفتارهای فردی و اجتماعی بشر و زمینه مند سازی دانش فلسفه در دنیای معاصر از مهمترین مشکله های مطالعات فلسفی معاصر است. این مهم بارها نیز توسط مقام معظم رهبری گوشزد شده است: « فلسفهی اسلامی فقه اکبر است؛ پایهی دین است؛ مبنای همهی معارف دینی در ذهن و عمل خارجی انسان است.[۱]… نقص فلسفهی ما این است که این ذهنیّت امتداد سیاسی و اجتماعی ندارد. فلسفههای غربی برای همهی مسائل زندگی مردم، کم و بیش تکلیفی معیّن میکند: سیستم اجتماعی را معیّن میکند، سیستم سیاسی را معیّن میکند، وضع حکومت را معیّن میکند، کیفیت تعامل مردم با همدیگر را معیّن میکند؛ اما فلسفهی ما بهطور کلّی در زمینهی ذهنیّاتِ مجرّد باقی میماند و امتداد پیدا نمیکند.[۲]
ایشان در ادامه می فرمایند: «مىتوان در مبانى موجود فلسفىِ ما نقاط مهمّى را پیدا کرد که اگر گسترش داده شود و تعمیق گردد، جریانهاى بسیار فیّاضى را در خارج از محیط ذهنیّت به وجود مى آورد و تکلیف جامعه و حکومت و اقتصاد را معیّن مىکند. دنبال اینها بگردید، این نقاط را مشخّص و رویشان کار کنید؛ آنگاه یک دستگاه فلسفى درست کنید. از وحدت وجود، از «بسیط الحقیقه کلّ الاشیاء»، از مبانى ملّا صدرا،- اگر نگوییم از همهى اینها، از بسیارى از اینها- مىشود یک دستگاه فلسفىِ اجتماعى، سیاسى و اقتصادى درست کرد؛ فضلًا از آن فلسفه هاى مضاف که آقایان فرمودند: فلسفه اخلاق، فلسفه اقتصاد و …. این، یکى از کارهاى اساسى است. این کار را هم هیچکس غیر از شما نمىتواند بکند؛ شما باید این کار را انجام دهید.[۳]
امروز اگر نظام و جامعه ما از فلسفه محروم بماند، در مقابل این شبهات گوناگون، این فلسفه هاى وارداتى مختلف، لخت و بى دفاع خواهد ماند. آن چیزى که میتواند جواب شماها را بدهد، غالباً فقه نیست؛ علوم عقلى است؛ فلسفه و کلام. اینها لازم است. در حوزه، اینها رشته هاى مهمى است.[۴]… به نظر من آن چشم انداز بلند مدت ـ حالا چه فرض کنیم که این بلند مدت، به قول شما پنجاه سال است، یا سی سال است، یا بیست سال است ـ باید گسترش گفتمان فلسفه اسلامی در دنیا باشد؛ این را هدف قرار دهید. امروز مطلقاً اینجور نیست، بلکه بعکس است. یعنی امروز در ایران مثلاً در محیط های دانشگاهی و علمی ما فلسفه کانت به مراتب رایجتر و شناخته شدهتر است از فلسفه بوعلی سینا. یعنی ابن سینای با این عظمت که همه تاریخ بشر، از هزار سال پیش به این طرف، با اسم او درگیر است، در مجامع دانشگاهی ما حکمت و فکر فلسفی اش شناخته شده نیست به آن اندازهای که کتاب فکر فلسفی مثلاً کانت شناخته شده است. این یک مسئله مهمی است. ما باید عکس این را عمل کنیم. یعنی باید هدف را این قرار بدهیم که تفکر فلسفه اسلامی ـ حالا با همان مشخصاتی که دارد؛ که خود این، جای بحث و گفتگو دارد که فلسفه اسلامی چیست ـ در دنیا به عنوان گفتمان فلسفی شناخته شود، در دانشگاهها رواج پیدا کند، متفکرین عالم از آنها مطلع باشند، روی آنها بحث کنند، نقد و انتقاد کنند، در مجلات علمی شان منعکس شود. خب، این کار طبعاً متوقف به این است که شما کارهای بین المللی داشته باشید.[۵]
[۱] ۰ بیانات مقام معظم رهبری در دیدار جمعی از نخبگان حوزوی در ۲۹ دی ۸۲
[۲] . همان
[۳] . همان
[۴] . بیانات مقام معظم رهبری در دیدار طلاب و فضلای قم در ۲۹ مهر ۸۹
[۵] . بیانات مقام معظم رهبری در دیدار با جمعی از اعضای هیئت مؤسس و هیئت مدیره مجمع عالی حکمت اسلامی دوشنبه ۲۳ بهمن ۹۱
بدون دیدگاه