جایگاه علم عرفان در منظومه فکری آیت‌الله مصباح یزدی

کاربست عرفان در اجتماع

آیت الله مصباح یزدی به عرفان، نگاهی کاربردی داشتند که در خدمت همه بشریت باشد و عبودیت الهی را در جوامع و بین بشر ترویج نماید. ایشان معتقد بودند که عرفان اسلامی باید به همه آحاد جامعه وارد شود.

مرحوم آیت الله مصباح یزدی به‌عنوان یکی از اساتید شاخص حوزه در دوران ما شناخته می‌شوند. ایشان در عرصه‌های متنوعی چون فقه و تفسیر و علوم اجتماعی آثار ارزنده‌ای از خودشان به جا گذاشته‌اند. یکی از وجوه شخصیت آیت‌الله مصباح یزدی، چهره عرفانی ایشان است. در همین خصوص و به‌مناسبت اولین سالگرد رحلت ایشان، سایت فکرت، رسانه اندیشه و آگاهی با حجت‌الاسلام دکتر محمداسماعیل عبدالهی، دانشیار گروه نظام‌سازی حکمت اسلامی در مرکز پژوهش‌های علمی و مطالعات حِکمی ایران گفت‌وگویی اختصاصی داشته است که مشروح آن را در ادامه می‌خوانید:

مرحوم آیت‌الله مصباح‌یزدی به‌عنوان یکی از پرچمداران حوزه در دوران ما شناخته می‌شوند که به ویژه کتاب‌های ایشان کتاب درسی حوزه است. ایشان در عرصه‌های متنوعی چون فقه و تفسیر و علوم اجتماعی و عرفان هم آثار ارزنده‌ای از خودشان به‌جا گذاشته‌اند، به‌نظر شما کدام وجه از این وجوه در شخصیت و آثار ایشان پررنگ‌تر است؟

بسم الله الرحمن الرحیم، ابتدا تشکر می‌‌کنم از تیم فکرت به‌جهت چنین کار ارزنده‌‌ای پیرامون شخصیت این عالم جامع‌الاطراف، بنده تلقی خودم را از مجموعه اندیشه، آثار، سخنرانی‌‌ها و پاسخ ایشان به برخی شخصیت‌‌ها در نامه‌هایشان در نظر خواهم داشت و بیشتر، از این حیث گفتگو را پیش خواهم برد.

همان‌طور که استحضار دارید، علامه مصباح یک فقیه در فقه و نظریه‌پرداز ماهر بود و سالیان درازی، شاگردانی را تربیت نموده بود. البته ناگفته نماند که خود ایشان نیز شاگرد ممتاز درس فقه آیت‌‌الله بروجردی بودند و در مدت ۸ سال در درس مرحوم امام خمینی(ره) و به مدت ۱۵ سال نیز در درس آیت‌الله بهجت شرکت داشتند. این عالم جامع‌الاطراف در سن جوانی به درجه اجتهاد رسیدند و اجازاتی را کسب کردند.

هم‌‌چنین در مباحث اصولی، تفسیری، اخلاقی، کلام اسلامی و به‌‌خصوص فلسفه (غرب و اسلام) ایشان صاحب‌نظری بزرگ بودند. ایشان در مباحث تفسیری به‌قدری درخشیدند که نقل می‌‌کنند علامه طباطبایی، تفسیر المیزان را برای بازخوانی به علامه مصباح دادند تا بررسی‌‌ای داشته باشند.

به‌نظر بنده، ایشان در دروس و مباحث تفسیری، نکات و بیانات بی‌‌نظیر و نابی دارند که لازم است پژوهشگران و محققین حوزه و دانشگاه نوآوری‌‌ها، ابتکارات و اکتشافات را کشف نموده و به جامعه علمی تقدیم نمایند.

همچنین در سایر مباحث علوم انسانی مانند عرفان، ادبیات عرب و منطق، این عالم ذو‌‌فنون دارای مهارت عجیبی بودند. ایشان در زبان‌‌های خارجی نیز کارهای خوبی انجام دادند. امروزه ایشان، بیشتر به‌عنوان یک شخصیت در حوزه علوم عقلی(به‌‌خصوص فلسفه، کلام و اخلاق نظری) شناخته میشود؛ اما ایشان در علوم انسانی شخصیتی بودند که هم به لحاظ تئوری و هم علمی، نشان دادند که دغدغه علوم انسانی را دارا می‌‌باشند.

اما دیدگاه بنده این است که روش‌‌شناسی و مهارت‌‌هایی که ایشان داشته و به‌دنبال آن‌‌ها رفتند تا کشف نمایند، نشان‌دهندۀ این است که بن‌‌مایه این شخصیت حوزوی نگاه ویژه به مباحث عرفان اسلامی می‌‌باشد. به‌عنوان مثال ایشان گروه‌‌های مشترک مباحثه‌‌ای را برای زبان‌‌آموزی با دبیری و اشراف مرحوم شهید بهشتی راه‌اندازی نمودند و بعدها هر مهارتی را که برای کسب دانش و عمق‌بخشی به دانش، احساس می‌‌کردند را دنبال می‌‌نمودند.

البته آثار ایشان در حوزه عرفان اسلامی به شکلی که مباحث را در علم کلام، اخلاق و… مطرح نموده است، نیست؛ اما مکتوبات، سخنرانی‌‌ها، دست‌‌نوشته‌‌ها و… اگر استخراج شود، مسئله را پیدا نخواهیم کرد، جز این‌‌که یک ریشه عرفانی برای آن کشف نماییم.

البته ناگفته نماند که تأکید ایشان بیشتر بر مباحث عرفان و سلوک عملی بوده است و این مباحث را بسیار در زندگی خود رعایت می‌‌کردند.

بنابراین وجه عرفانی ایشان بسیار پررنگ است و سایر ابعاد را تحت اشراف خود قرار داده است، اما در این دانش (عرفان اسلامی) چنین شخصیتی نبود که بیان کند و بنویسد؛ بلکه بیشتر تلاش نمود که خروجی‌‌های خود را در حوزه‌‌ها و علوم مختلف، تحت این نگرش عرفانی در بیاورد؛ لذا اگر ملاحظه نماییم، ایشان در هر دانشی که دغدغه داشته است و ورود پیدا کرده‌‌اند، حتماً یک ریشه عرفانی پیرامون آن موضوع وجود دارد. متأسفانه از وجه عرفانی علامه غفلت شده است و ضروری به‌نظر می‌‌رسد که باید پیرامون اندیشه‌های عرفانی ایشان تحقیق و تبیین نمود.

علم عرفان در اندیشه آیت‌الله مصباح‌یزدی چگونه توصیف می‌‌شود؟ آیا ایشان تعریف خاصی از عرفان اسلامی ارائه می‌دهند؟

نگاه علامه مصباح‌یزدی به عرفان نگاهی صرفاً دانشی نیست؛ یعنی ایشان عرفان را مجموعه‌ای از دستورالعمل‌‌ها و سلوک عملی می‌‌دانستند که به دنبال آن، دانش نظری نیاز است.

لذا تلقی ایشان از عرفان، عرفان راستین و صحیحی می‌‌باشد که به صحنه زندگی بشر وارد می‌‌شود و عرفان نشسته در گوشه و عزلت‌‌نشین را عرفان صحیح نمی‌‌دانند.

در عبارات مختلفی از ایشان می‌‌بینیم که امام خمینی را تجسم عینی، عملی و صحیح عرفان اسلامی دانسته‌اند. بنابراین تلقی ایشان این بود که عرفان اسلامی، رسیدن به اوج و قله کمال انسانی می‌‌باشد و معتقدند که انقلاب اسلامی نیز دقیقاً آن قله کمال انسانی را هدف قرار داده است و به سمت آن حرکت می‌‌کند؛ لذا نگاه ایشان بسیار نزدیک به نگاه امام خمینی می‌‌باشد. در نهایت این رویکرد و نگرش امام خمینی، سرمنشأ پیدایش وضعیت ظهور این انقلاب مبارک شد و علامه مصباح نیز همانند نگاه امام خمینی، عرفان را موتور متحرکۀ جوامع مسلمین برای رسیدن به آرمان‌های واقعی و تحول‌خواهانه انقلاب اسلامی تقلی می‌‌کردند.

در پایان جمع‌‌بندی این سوال، می‌‌توان گفت که نگاه علامه به عرفان، کاربردی، دغدغه‌‌مند و از سر احساس بود که همه بشریت را به خدمت گیرد و چنین احساس عبودیت الهی را در جوامع و بین بشر ترویج نماید.

آیت‌الله مصباح‌یزدی کتاب «در پرتوی نور» را برای جوانان تنظیم و به چاپ رساندند. این کتاب، یک دور عرفان برای قشر جوان می‌‌باشد. ایشان معتقدند بودند که عرفان اسلامی باید به همه آحاد جامعه وارد شود.

آیا اساساً آیت‌الله مصباح را می‌شود یک عارف و متخصص در حوزه عرفان اسلامی دانست؟ آثار عرفانی ایشان از چه ویژگی‌هایی برخوردار است؟ آیا ایشان در حوزه عرفان نوآوری‌هایی داشته‌اند؟

بله، قطعاً علامه مصباح عارفی بی‌‌بدیل در حوزه سلوک و خصوصاً سلوک اجتماعی بودند و بسیار خوش درخشیدند. به‌تعبیری می‌‌توان گفت ایشان یک سالک الی‌الله بودند و این سبک را در عمل و رفتارشان و در آن‌‌چه نوشتند و تولید کردند نیز به‌خوبی نشان دادند.

ویژگی و شاخصۀ خاصی که ایشان در عرفان و مطالعات عرفانی دنبال نمودند، این است که وظیفه داریم همان‌‌طوری که اگر بخواهیم حق را بشناسیم باید باطل را به‌خوبی شناسایی و نسبت آن شناخت پیدا کنیم؛ پیرامون عرفان نیز چنین بیانی دارند و معتقدند که برای شناخت عرفان نیز باید همزمان به عرفان‌‌های باطل، عارف‌‌نما، صوفی‌‌گری و صوفی‌‌های بدعت‌‌گذار را بشناسیم و آنان را مورد نقد، بررسی و معرفی به مردم قرار دهیم.

لذا این شخصیت والامقام در حوزه عرفان نقاط برجسته‌‌ای دارند که بسیار مفصل می‌‌باشند و گفتگوی دیگری را می‌‌طلبد؛ اما آن‌‌چه زبانزد و مشهور است، سبک‌‌شناسی ایشان در حوزه مطالعات عرفانی می‌‌باشد.

در زمینه عرفان، ایشان دارای آثار تدوین‌شده‌‌ای نیستند؛ اما آن‌‌چه در حوزه عرفان از این شخصیت یافت می‌‌شود، مکتوبات و دست‌‌نوشته‌‌ها و سخنرانی‌‌های استاد می‌‌باشد که به‌نظر اینجانب ضروری است محققین نسبت به آن‌‌ها توجه داشته باشند و به استخراج آنان همت ورزند؛ به‌عنوان مثال ایشان کتابی با عنوان «در جستجوی عرفان» دارند که در سال ۱۳۸۶ توسط ایشان تدوین و تنظیم گردید و بعدها با عنوان «جستاری در عرفان اسلامی» به زبانی دیگر ترجمه و منتشر شد و سپس برای نوجوانان بازخوانی و بازنویسی شد و به‌عنوان «در پرتوی نور» منتشر گردید.

اما مهم‌‌ترین نکته پیرامون سبک‌‌شناسی مطالعات عرفانی ایشان است. علامه مصباح قائل به عمومی‌سازی عرفان بود و برای این امر، ابتدائاً خود کاری انجام دادند و کتاب «در پرتوی نور» را برای جوانان تنظیم و به چاپ رساندند. این کتاب یک دور عرفان برای قشر جوان می‌‌باشد. بنابراین علامه مصباح برای عمومی‌سازی عرفان، معتقد بودند که عرفان اسلامی باید به همه آحاد جامعه وارد شود. (نگاهی عرفانی ایشان چنین بود)

اساتید عرفانِ مرحوم آیت‌الله مصباح‌یزدی چه کسانی بودند و شاگردان ایشان در عرفان آیا توانستند آن‌گونه که باید از ایشان بهره ببرند و آیا اساساً آیت‌الله مصباح در خصلت شاگردپروری خود وجه عرفانی را در نظر می‌گرفتند؟

اساتید ایشان در زمینه عرفان اسلامی عبارتند از: علامه طباطبایی، آیت‌‌الله انصاری همدانی و آیت‌‌الله بهجت. روحیه شاگردپروری علامه بسیار عجیب و مثال‌زدنی می‌‌باشد؛ ایشان براساس ضرورت و تشخیصی که داشتند، اقدام به تشکیلات‌سازی نمودند تا بن‌‌مایه‌‌های علمی و تئوری مورد نیاز انقلاب را تولید، تبیین، گفتمان‌سازی و عرضه نمایند؛ در همین راستا، اقدام ایشان بعدها منجر به تأسیس مرکزی به نام «موسسه آموزشی- پژوهشی امام خمینی» گردید که امروزه بسیار مرکزی قوی و شناخته شده می‌‌باشد.

بنابراین تشکیلات ایشان به میدان آمد و حتی در روزگاری که دولت‌‌ها حمایت نمی‌‌کردند و حتی مانع‌تراشی و سنگ‌‌اندازی نیز می‌‌کردند؛ ایشان تک و تنها ایستاد و چنین مرکز فاخری را برای حوزه‌‌های علمیه و جهان اسلام تأسیس نمود و اکنون در اوج خود قرار دارد و هم‌‌چنان می‌‌درخشد و چنین اقدامی از روحیه شاگردپروری ایشان است.

به‌عنوان آخرین سؤال، مهم‌‌ترین ویژگی‌‌ها و شاخصه‌‌های خاص ایشان را ذکر نمایید؟

به‌نظر بنده، آیت‌‌الله مصباح‌یزدی دارای چندین شاخصه و ویژگی می‌‌باشند که عبارتند از:

  • نگاه منظومه‌ای به علوم انسانی و پیش‌بردن آن‌‌ها؛
  • کشف مسائل از کف زندگی اجتماعی و ارجاع آنان به علوم اسلامی؛
  • روش مطالعۀ تقریبی (تقریب بین‌المذاهب و بین‌الادیان): ایشان به غیر از مبانی شیعه و امامیه؛ مبانی اهل سنت نیز در دستانشان بود و لذا تلاش می‌‌کردند، حرکتی تقریبی با بن‌مایه‌‌های علمی داشته باشند؛
  • روش‌شناسی منحصر به فرد تحصیل ایشان؛
  • روش‌شناسی تولید علم ایشان؛
  • ایشان به‌نوعی مبتکر روحیه کار جمعی در حوزه علمیه بودند؛
  • در هر حرکت ایشان، هدف بازکردن گره‌‌ای از بشریت بود و این‌که آیا برای انقلاب مفید است یا خیر؛
  • همیشه ایشان در نوشته‌‌ها، آثار و دیدگاه‌‌ها سعی‌‌شان بر این بود که نگرانی‌‌ها را رفع نمایند. نگران کارآمدی و اثر بخشی تحقیقات بود.

به نقل از سایت فکرت

بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *