۱ . مراد از حکمت اسلامی چیست؟
حکمت در نزد دانشمندان اسلامی به معنی شناخت چیزهاست چنانکه باشند؛ یعنی هم شناخت شئ و هم شناخت اقتضای آن در زمان و مکان است. حکمت در اندیشه فارابی به حکمت نظری و عملی تقسیم شده حکمت نظری دانستن و شناخت موجوداتی است که وجود آن به اراده انسان محدود و وابسته نیست. مثل علم مابعد الطبیعیه، اما حکمت عملی شناخت اصلاح اموری است که به اراده و کردار انسان وابسته است، مثل: تهذیب اخلاق، تدبیر منزل و سیاست مُدن.
علامه طباطبایی ذیل آیه شریفه « وَمَنْ یُؤْتَ الْحِکْمَهَ فَقَدْ أُوتِیَ خَیْرًا کَثِیرًا» بقره ۲69 حکمت را قضایای مطابق با واقع میداند. مولای متقیان علی علیه السلام حکمت را اصل حقیقت میداند که با محو موهوم و سهم معلوم حاصل می شود.
- رابطه حکمت با علوم عقلی چگونه است؟
علوم عقلی به معنای خاص تلاشی عقلی و استدلالی برای درک واقعیتهای جهان هستی است. در حالی که حکمت علاوه بر آن معانی متمایز از عقل دارد. به عبارت دیگر حکمت سر منشائی الهی و لدنی دارد و قرآن آن را عطیه و عنایت الهی میداند، به طوری که حضرت موسی علیه السلام با همه مقام بلندش در نبوت تشنه حکمت میشود و خداوند او را به حضرت خضر میرساند « فَوَجَدَا عَبْدًا مِنْ عِبَادِنَا آتَیْنَاهُ رَحْمَهً مِنْ عِنْدِنَا وَعَلَّمْنَاهُ مِنْ لَدُنَّا عِلْمًا» سوره کهف آیه ۶۵ به طوری حضرت موسی در فهم حکمت حریص شد که صبر و طاقت خود را از دست داد و پیش دستی او در سؤال کردن از حضرت خضر موجب فراق او با حضرت خضر شد. ای کاش عجله نمی کرد و اسرار بیشتری از علم لدن مکمن غیب الهی به دادن دنیا قرار می گرفت. بقول جناب مولوی در حکمت آموزی پرسش عقلانی و تحلیل عقلی امور به مصلحت سالک طریقت و کاشف حقیقت نیست.
صبرکن در پیش خضری بین نفاق تا نگوید خضر او هذا فراق
گر چه کشتی بشکند تو دم مزن ورچه طفلی را کشد تو مو مکن
دست او را حق چو دست خویش خواند تا یدالله فوق ایدیهم براند
دست حق میراندش، زنده کند زنده چیرد جان پایندش کند
دست پیر از غایبان کوتاه نیست دست او جز قبضه الله نیست
- حکمت در اندیشه غربی و اندیشه اسلامی چه تفاوتی دارد؟
امروزه اغلب فیلسوفان غربی نگاهی پراگماتیسم به جهان هستی دارند و معتقدند که حقیقت هستی دست یافتنی نیست و جوامع بشری را با انبوهی از پرسش ها به حال خود رها کردند در حالی که حکمت اسلامی خود را مسئول پاسخگویی پرسشهای فلسفی و معرفتی جامعه بشری می داند و معتقد است که آرامش بشر در آسودگی حکمت و موعظه حسنه هموار شد جادلهم بالتی احسن تحقق پیدا میکند. تمدن سازی محصول این دین گذاری و بنیان مرصوص و استوار است. پس از حکومت الهی در گفتگوی تمدن ها و فرایند تمدن سازی میتواند زبان مشترک همه انسانها و جوامع بشری صرف نظر از مذهب و ملیت و رنگ و نژاد باشد به تعبیر حکیم ملاصدرا «حکمت» زبان آفرینش است و جناب مولوی هم به زبان زیبایی آن را در مثنوی به نظم کشیدند:
آن ندایی که اصل هر بانگ رشد است خود نردبان آن است مابقی صداست
کُرد و ترک و پارسی گو عرب فهم کرده این ندائی گوش و لب
خود چه جایی کُرد و تاجیک است و زنگ فهم کرده این ندا را چوب و سنگ
اندیشه و قوۀ خیال از پوششهای گوناگون است و پیوند بشر را با خداوند متعال خالق هستی و پرستش خالصانه او را ساحل آرامش بشر میداند متأسفانه حکمت در میان غرب دنیایی شده است و حکمت را در زمین جستجو میکند نه در عالم بالا و متافیزیک و این امر روزبه روز به ظن و شک بشر میافزاید و آرامش خیال و اندیشه را از آنان میستاند.
جناب مولوی :
حکمت دنیا فزاید ظن و شک حکمت دینی برد فوق قُلل
نردبان هائیست پنهان در جهان پله پله تا عنان آسمان
متأسفانه فیلسوفان غربی این نردبانهای پنهان را به بشر نشان نمیدهند و متافیزیک را به روی بشر بستهاند و این بزرگترین آفت جریان مدرنیته است که جوامع بشری را به سوی قهقرا و پوچی سوق میدهد.
- رابطه حکمت اسلامی با تمدن سازی اسلامی چگونه است ؟
محور و اساس تمدن سازی اسلامی وگفتگوی تمدنها از نگاه اندیشمندان اسلامی این آیه شریفه قرآن است « ادعُ إِلى سَبیلِ رَبِّکَ بِالحِکمَهِ وَالمَوعِظَهِ الحَسَنَهِ * وَجادِلهُم بِالَّتی هِیَ أَحسَنُ » حکمت به هر معانی که اخذ شود بنا به تعبیر حضرت آیه الله جوادی آملی بنیان و زیر ساخت حرکت و تحول جهان بشری است و قادر است که همه انسانها را صرف نظر از مذهب و ملیت و زبان به گفتگو و موعظۀ حسنه دعوت میکند .
۵ . ضرورت نگرش حکمی به نیازها و مسائل بشری چه میزان است؟
اتفاقاً پرداختن به نیازها و مسائل جوامع بشری از منظر حکمت الهی عین ضرورت است، اصلاً ضرورت وجودی است، چرا که خداوند متعال فرمود « وَوَضَعَ الْمِیزَانَ* أَلَّا تَطْغَوْا فِی الْمِیزَانِ» سوره رحمن 7و8
یقول علامه حسن زاده:
آنچه بینی کاندرین ارض و سماست بر اساس حق و میزانی به پاست
جز حق اندر انفس و آفاق چیست غیر میزان اندرین نه طاق چیست
حکمت همان میزان و طراز همه علوم عقلی و نقلی و حتی علوم طبیعی و تجربی است.
و خداوند متعال نیز قرآن کریم را بر اساس حق و میزان نازل فرمود: «اللَّهُ الَّذِی أَنْزَلَ الْکِتَابَ بِالْحَقِّ وَالْمِیزَانَ » (سوره شوری آیه 17) و مولای متقیان فرمود: «الحکمه میزان کل شئ» خوب بود سؤال میشد که رابطه حکمت یا حکیم چیست؟ اصولاً حکمت در حکیم ظهور دارد، از اینرو مولای متقیان فرمود: «أنا المیزان» و حکیم فارابی در کتاب تحصیل السعاده امام معصوم علیه السلام را فیلسوف کامل الهی می داند که تراز و میزان هدایت و حکومت در نظام حکیمانه است، جناب مولوی نیز انسان کامل و پیر راه را تراز میداند.
هم ترازو را ترازو راست کرد هم ترازو را تراز و کاست کرد
راست کن اجزات را یاراستان سرمدزد ای راست رو زین آستان
۶ . تعامل رشد حکمت با جامعه پردازی دینی از چه نوع تعاملی است؟
وقتی حکمت الهی ضرورتی هستی شناسانه و آنتولژیک با نیازها و مسائل گوناگون جامعه بشری دارد پرواضح است که نقش آن در جامعه پردازی دینی فراتر از تعامل باشد، نسبت رشد حکمت با جامعه سازی دینی که بر نظام ولایت و امامت استوار است مثل ریشه درخت یا شاخ و برگ و میوه آن است و شجره طیبه در قرآن بیانگر آن است « شَجَرَهٍ طَیِّبَهٍ أَصْلُهَا ثَابِتٌ وَفَرْعُهَا فِی السَّمَاءِ * تُؤْتِی أُکُلَهَا کُلَّ حِینٍ بِإِذْنِ رَبِّهَا» (سوره ابراهیم: 24 و25) بدیهی است هرچه جایگاه حکمت الهی و عرفان اسلامی در جامعه تداوم و دوام بیشتری پیدا کنند جامعه سازی دینی بر اساس نظام ولایی و رویکرد امامت گرایی سهولت بیشتری خواهد یافت. وقتی شجره تجزیه یا نظام حکیمانه ولایت در جامعه محقق نشود. هیچ شهر و دیاری به ثمر نخواهد نشست و زندگی مردم رفته رفته از حکمت و معنویت تهی می شود و دولتمردان برای حفظ قدرت و امنیت به هر وسیله ای متوسل می شوند و غفلت سیاسی و اخلاقی و ریزش ارزشها و فضائل دینی و اخلاقی فراگیر میشود و غفلت عقلانی خواب گرانی است که بیداری از آن به آسانی نیست، بقول فردوسی با چراییهای فقدان حکمت روبرو می شویم.
جهان سر به سر عبرت و حکمت است چرا بهره ما از آن غفلت است
۷. ضرورت طراحی نظام جامع حکمت اسلامی به چه میزان است؟
وقتی ثابت شد که حکمت الهی یک ضرورت آنتولوژیک در زندگی بشر و حفظ نظام هستی است و غفلت از آن مرگ و خاموشی ارزشهای الهی و اخلاقی را به دنبال دارد، بدیهی است که طراحی نظام جامع حکمت اسلامی در اولویت همه برنامهریزیها و طراحیهای قرار بگیرد. تنها قواره فقهی برنامه ها و قانونگذاریها را مد نظر قراردادن از حکمت و اقتضای زمانی و مکانی آن غفلت کردن موجب میشود که با انباشتهها از برنامه ها و قوانین تصویب شده مواجه شویم که هیچ کاربردی ندارد. آسیبشناسی در این زمینه که بحثی مستقل را میطلبد میتواند دولتمردان و قانون نویسان را به ضرورت زندگی حکیمانه بر اساس اندیشه ولایی و حکمت علوی دلالت نماید و حکمرانی علوی را تراز مدیریت و قانون گذاری هدایت عمومی آحاد ملت تعامل و گفتوگو با جهان بین الملل و الگوی تمدن سازی نوین اسلامی قرار دهند.
۸. ضرورت طراحی و تولید سند کاربست مطالعات حکمت بنیاد چقدر است؟
همانطور که به ضرورت طراحی نظام جامع حکمت اسلامی اشاره کردیم. آغاز آن با طراحی و تولید سند کاربست مطالعات حکمت بنیاد است. منظور از تولید سند کاربست، شناسایی و ارائه نمونههای حکمت نهاد در منابع قرآنی و حدیثی است از آن جمله علامه سید حیدر آملی در تفسیر محیط الاعظم آن را بیان فرموده است آن بزرگوار حکمت را به حکمت علمی حکمت عملی و حکمت حقیقی تقسیم نمودند حکمت علمی از نظر این شاهباز عرصه حکمت و عرفان هر نوع معرفت و دانشی است که برای تکامل انسان جهت نیل به مقاصد عالی انسانی لازم است و این حکمت از طریق وحی الهی در اختیار انسان قرار گرفته است. چنان که می فرماید:« ذلِک مِمَّا أَوْحی إِلَیک رَبُّک مِنَ الْحِکمَهِ وَ لا تَجْعَلْ مَعَ اللَّهِ إِلهاً آخَرَ فَتُلْقی فِی جَهَنَّمَ مَلُوماً مَدْحُورا » (سوره اسرا: ۳۹) این حکمت وحیانی برای تربیت و هدایت نفوس بشری پایه و اساس محسوب می شود همچنان که می فرماید:« هُوَ الَّذِی بَعَثَ فِی الْأُمِّیِّینَ رَسُولًا مِنْهُمْ یَتْلُو عَلَیْهِمْ آیَاتِهِ وَیُزَکِّیهِمْ وَیُعَلِّمُهُمُ الْکِتَابَ وَالْحِکْمَهَ » (سوره جمعه آیه ۲) حکمت عملی از نظر علامه سید حیدر تحصیل اخلاق فردی و اجتماعی است که انسان خودش باید شرایط آن را فراهم کند و احکام تحقیقی نتیجه حکمت علمی و عملی است که خداوند متعال به عنوان عطیه ای آسمانی به اهلش عنایت میکند .
همچنین حضرت آیت الله جوادی با استفاده از حدیث شریف نبوی که فرمود: « إِنَّمَا الْعِلْمُ ثَلَاثَهٌ آیَهٌ مُحْکَمَهٌ أَوْ فَرِیضَهٌ عَادِلَهٌ أَوْ سُنَّهٌ قَائِمَهٌ وَ مَا خَلَاهُنَّ فَهُوَ فَضْل » ( بحارالانوار، ج۷۱ ، ص ۳۹۱ ) آیه محکم را حکمت و سنت قائمه را فقه و فریضه عادله را اخلاق عملی دانستهاند و طراحی سند کاربست مطالعات حکمت اسلامی را میتوان بر اساس آن مهندسی کرد و به عنوان مثلث متساوی الساقین اضلاع فقه و اخلاق عملی را به قاعده حکمت بنا نهاد کار بزرگی که حکمای عظیم الشأن نظیر ابن سینا و فارابی و حکیم ملاصدرا در آثار گرانبهای خود برای ما به عنوان سرمایه عظیم اسلامی به یادگار نهادند.
بقول خواجه نصیر طوسی در کتاب گهر بار اوصاف الاشراف بالاتر از علم،ادب علمی علما و حکماست و آن رعایت حریم علوم مختلف است امروزه با روشن بودن حریم دین از فلسفه و فلسفه از عرفان و انسان از فقه همه علمای حوزه و دانشگاه باید با حفظ حریم یکدیگر به تعامل منطقی در تولید کاربست مطالعات حکمت بنیاد بپردازند هر کسی سهم و نقش خود را در این کار بست و تولید محصولات راهبردی بشناسد و این رعایت ادب مع الله است که رسول خدا صلوات الله و سلام علیه فرمودند:« أدَّبَنِی رَبِّی فأحسَنَ تأدِیبی » (بحارالانوار، ج۷۱ ، ص ۳۹۳ )
۹. امتداد عملی حکمت اسلامی چگونه محقق میشود روش و الگوی این کار دارای چه مولفههایی است؟
امتداد عملی حکمت اسلامی در قدم اول با همان طراحی و تولید کاربست مطالعات حکمت بنیاد آغاز می شود و در قدم دوم شناسایی نمونهها و الگوهای عملی حکمت اسلامی است که بنده کتاب «حکمت علوی» را به همین منظور تألیف و نثر کردم که ما را در شناخت نمونه ها و الگوهای عملی کمک شایانی میکند و سه جلد کتاب حکمرانی علوی برای دانشگاه عالی دفاع که تعلیم و تربیت مدیران و فرماندهان عالی کشور را به عهده دارد تألیف نمودند که به عنوان مولفه های عملی حکومت اسلامی بسیار کاربرد دارند.
قدم سوم تدوین و معرفی جایگاه حکمت اسلامی و عرفان اسلامی بر اساس آموزه های قرآنی و تعالیم اهل بیت علیهم السلام است که ما با تألیف کتاب «عرفان اهل بیت علیهم السلام» چاپ بوستان کتاب همه محققان پژوهشگران و مدرسان حوزه و دانشگاه را به مطالعه آن دعوت می کنیم تا اهمیت و ضرورت آن برای نظام سازی حکومت اسلامی مشخص و توجه همگان به کار و تلاش در این زمینه جلب شود.
قدم بعدی تشکیل مدارس حکمت و عرفان جهت آموزش و تربیت کاربران و مدیران و دانش پژوهان عرصه حکمت و عرفان اسلامی است تا بیش از ۴ هزار اثر علمی حکما و عرفای ما را که سرمایه ای عظیم برای قافله تمدن بشری و جهانی سازی مهدویت محسوب می شدند. تئوریزه و بروز رسانی کنند و جهان تشنه حکمت و عرفان را از شریعۀ حکمت علوی سیراب نمایند. چرا که؛
هر که را از عشق خلعت دادهاند باده از جام ولایت داده اند
۱۰. چند نمونه از امتداد عملی عرفان و فلسفه و کلام اسلامی در زندگی روزمره انسان را بیان کنید؟
معمولاً فلسفه با پرسش شروع می شود، انسان هایی که پرسش می کنند مخصوصاً پرسش از هستی و آغاز و انجام آن یا از حقیقت خود استدلال میکنند زندگی فیلسوفانه دارند اگرچه در اصطلاح علمی دروس فلسفه را نخواندهاند یا میل انسان ها به درک حقایق عالم و سیر و سلوک باطنی و شهود حقیقت وجود در عظامه آفرینش و درون گرایی اغلب انسان ها حکایت از عرفان عملی آنها دارد. به عبارت دیگر خود شناسی وخداشناسی دغدغه اصلی انسانهاست اگرچه دلمشغولی ها و اشتغالات دنیوی آن را تحتالشعاع قرار میدهد ولی انسان ها هرگز از این دغدغهها رها نمیشوند و دوست دارند جان و روان خود را بشناسند و از آن طریق جهان را بشناسند.
بقول مولوی:
جان شود از راه جان جان را شناس یا رفیقش شوند فرزند قیاس
امروزه پیوند روانشناسی با عرفان مقوله ای قابل مطالعه در حوزه عرفان پژوهی است که به دلیل فقدان عملی عرفان اسلامی اغلب به جریان های کاذب روی می آورند همچنین رابطه تنگاتنگ زندگی اجتماعی فعلی بشر و گفتمان ضروری آنها نوعی مباحثات و کلام عمومی را در جهان رقم زده است اگرچه ساختار و هیأت کلام علمی و جدلی را ندارد لکن پروسه ای غیرقابل انکار در زندگی انسان امروز است که علاوه بر روابط طبیعی گفتگو از طریق وسایل الکترونیکی قواعد خاص خود را بر بشر امروز تحمیل میکند و صدق و کذب بسیاری از قضایا و گزارههای فرهنگی و اخلاقی را در فضای مجازی با ارائه به افکار عمومی اثبات یا نفی میکند از این رو فلسفه و کلام و عرفان برای تطبیق خود با جریان تند و تیز اطلاعات درویش غیرعامل در افکار جامعه بشری ناچارند رویکردی اجتماعی و عملی به خود بگیرند امروزه محبوس شدن در خلوت مدرسه و کتابخانه و سرگرم مفاهیم شدن فلاسفه و متکلمین ما را از بسیاری از واقعیت های موجود جهان بشری و حوادث محقق الوقوع بعدی آن دور می کند تو گویی به تعبیر هگل آلمانی تاریخ صفحات خود را به انسانها در هر عصری دیکته می کند از این جهت کاربست مطالعات حکمت بنیاد میتواند نه تنها ما را از این غافلگیری نجات بخشد بلکه جایگاه همه علوم خصوصاً علوم دینی و علوم عقلی را در فرآیند جهانی سازی و جهانی شدن و گفتمان مهدویت اگر الگوی آینده سازی و آینده بینی ما محسوب میشود دقیقا تنظیم مشخص نماید اگر فرصت سوزی نکنیم و قدرت فرصت ساختن و شدن را از دست ندهیم.
حکم چون برعاقبت اندیشی است پادشاهی بنده درویشی است
بدون دیدگاه